عدم
شمعی
فروخت
شمعی دگر
شد خموش
فلسفه وجود
گم
در دو راهی بود و نبود
و مسافر
در روز دوم
از واگن قطار ، چکید
یاران در کنار یاران
زیر رواق مرمرین سنگ
سکنا گزیده اند.
کافور
در شاخسار بی برگ
شکوفه میزند .
کلاغی
روی پلکان سوم
غم بیات شده را ورز میدهد
و خوشه های
اشگ
بر گونه ها نمور ،
میلغزند
باغچه کوچک شخم خورده
رمه مگس های درشت را
در عمق خود میبلعد .
در سور سات واپسین
پچ پچ وراث
در گردش حساب های مسدود
و
تلالوء زیورالات مفقود
زودتر از سلول های مرد آرمیده
تجزیه میشود .
ا.اخگر